نویسنده: داود ربیعی
نام خانم”سالی مان”، هنرمند و عکاس شهیر آمریکایی، برای هنرمندان و هنردوستان، نامی آشناست و تحلیل فیلم مستند ” آنچه باقی می ماند” که بیوگرافی این هنرمند است، محلی از اِعراب ندارد؛ چراکه مستندهایی که براساس تفکر و بینش هنرمندان ساخته می شود به سبب قدرت ماورایی محتوای آنها بر دل و جان مخاطب می نشیند اما “سالی مان”، در این مستند تمام باورهایم را نسبت به او و آنچه در ذهن داشتم، شکست.
“سالی مان” را از نگاه اساتیدی شناختم که نگاه مُرَفَه گونه خود را در بخشی از زندگی یک دانشجوی هنر، وارد فضای هنری جامعه کردند. در ابتدای دهه ۸۰ شمسی و در ابتدای ورودم به دانشکده هنر با آثار، افکار و بینش خانم “سالی مان” آشنا شدم. هرچه در خصوص این هنرمند بدانی و بخوانی احساس خواهی کرد با یک بورژوای آمریکایی مواجه هستی که در انزوای خودخواسته به عکاسی از فرزندان، سگها و طبیعت بِکر پیرامونش می پردازد.
نگاه عکاسی اجتماعی من و توجه به سیاهی های اجتماعی در آندوران سبب شد تا از هرچه به رفاه متفاوت و طبقه های سرمایه دار مرتبط می شود فاصله بگیرم؛ حتی در آن دوران از قرارگیری در حلقه اساتید و عکاسانی که خود را هنرمند می نامیدند و از ثروتهای خانوادگی برای هنر هزینه می کردند، فاصله گرفتم.
اما “سالی مان” پس از ۲۰ سال برایم متفاوت بود، هنرمندی که قصّه غصه اش می تواند مدتها ذهنت را مشغول کند. چرک زیر ناخنها، شخم زدن مزرعه، زندگی با حیوانات و عکاسی در طبیعت و از همه مهم تر، پروژه هایی که در ذهن دارد با تمام آنچه از ” سالی مان” برایمان نوشتند و گفتند متفاوت است.
“سالی مان” برایم یک بهانه است، بهانه ای برای اعتراض به نگاهی که به هنر داشتند و برایمان دنیای ساختند که هرچه گذشت از آن دنیا دور شدیم. هنر را برایمان تا یک سرگرمی متعالی به تنزل کشیدند، همان بورژواهایی که سرمایه و بودجه خانوادگی را وارد فضای هنرهای تجسمی کردند اما دریغ که اگر هنر برایشان سرگرمی و اوقات فراغت بود برای ما حرفه، شغل و تمام دنیایمان بود.
اگر هنر و علی الخصوص هنرهای تجسمی در این خاک، حرفه به شمارمی آمد و از هنرمند حمایت می شد، بسیاری از هنرمندان روزگار بهتری داشتند.
همه ما که “کفش کتانی” به پا داریم، نوگراهایی که آمده بودیم هنر را برای هنر و برای ساخت دنیایی بهتر هزینه کنیم اما در دایره مریدان هنر شیک و پر زرق و برق و نقدهای “فوکو” مآب و اندیشه های “بارت”، خفه شد.
مستند ” آنچه باقی می ماند” به شما می گوید که از هنر، از بینشی که داری و از همه مهم تر از همه ادعاها، چه باقی می ماند؟