فرهنگی هنری

ریبرا: آیا مظهر یک سادیستی است؟

 

طبق نظر برخی، ژوزف دی ریبرا از کشیدن نقاشی از شکنجه لذت می‌برد. بر اساس مقاله Kelly Grovier اخیراً در یک نمایشگاه دیدگاه هنرمندان قرن ۱۷ به چالش کشیده شده است.

تا به حال هیچ هنرمندی نتوانسته درد را به خوبی نقاش اسپانیایی قرن ۱۷ ژوزف دی ریبرا در نقاشی به نمایش درآورد. آثار نقاشی خوفناک وی از گوشت پوست کنده و نقاشی‌های فراموش نشدنی او از صحنه‌های اعدام موضوع نمایشگاه جدیدی در گالری عکس دالیچ در جنوب لندن تحت عنوان ریبرا: هنر خشونت است. برای ریبرا رنج ظالمانه (واقعی یا تخیلی) از هر یک از شهدای نخستین مسیحیت گرفته تا ساتیرهای اساطیری بیشتر از یک موضوع تکراری بود. شکنجه سبک مورد علاقه وی بود.

تئوفیل گوتیه شاعر و منتقد هنری فرانسوی قرن نوزدهم در تلاش برای به تصویر کشیدن ماهیت وحشیانه دیدگاه ریبرا میراث نقاش سبک باروک را به عنوان یک «مکتب نقاشی کشتار که به نظر می‌رسد توسط برخی از دستیاران مأمور اعدام برای تفریح آدمخوارها ابداع شده» معرفی می‌کند.

ممکن است ریبرا هرگز پیرو آدمخواری نبوده باشد ولی شهرت او از شایعات رفتار وحشیانه‌ای ناشی از سخنان مورخانی که معتقدند تنها با دستی بر کار داشتن می‌توان اصالت شوکه‌کننده آثار وی را توجیه کرد، به آسانی مبرا نخواهد شد.

ریبرا متولد سال ۱۵۹۱ در منطقه نزدیک والنسیای اسپانیا، که در اوایل دهه ۲۰ به رم مهاجرت نمود و در آنجا نام مستعار اسپانیایی کوچک را به دست آورد و مهارت‌های خود را در زمینه هنرهای طراحی، نقاشی گسترش داد و بدهی‌های سنگین به جای گذاشت. وی در سال ۱۶۱۶ از دست طبلکاران خود از جنوب به ناپل فرار کرد و بعد از آن تحت تعقیب حکومت اسپانیا قرار گرفت. او متوجه شد که همسرش و شبکه‌ای از حامیان مشتاق ثروتمند را دارد که از سبک متمایزش که آمیزه‌ای از رئالیسم پرهیجان،  تأثیر ملودرام کاراواجو و موضوعات هولناک بود حمایت می‌کردند.

گوشت و خون

برای یک مدت طولانی زمزمه‌هایی وجود داشت مبنی بر اینکه ریبرا مطمئن بود که رقابت بر سر حق کمیسیون در ناپل نه تنها از طریق تکمیل مهارت‌هایش (استفاده از مدل‌های زنده برای به تصویر کشیدن انعطاف و لرزش عضلات زجرکشیده انسان) بلکه از راه زورگویی و حتی شاید کشتن رقبا، به حداقل می‌رسید. هنر خشونت به سرعت در برابر اتهامات تاریخی مبنی بر اینکه او تلاش‌های شبه مافیایی برای ترساندن رقبای خود داشته یا اینکه او در مسمومیت منجر به مرگ دومنیکینوی نقاش (که اتهامی بود که تا قرن‌ها متوجه ریبرا بود) نقش داشته، موضع‌گیری منفی ایجاد کرد.

ادوارد پین هماهنگ‌کننده نمایشگاه معتقد است: «لازم نیست ریبرا برای تولید تصاویر خشونت یک سادیست باشد و آثار گرافیکی یا نقاشی یک هنرمند لزوماً حاکی از شخصیت وی نیست.»

چه ریبرا با معاصران خود Belisario Corenzio و Giovanni Battista Caracciolo (شرکای معروف در «دسیسه ناپل» معروف) هم‌پیمان شده باشد و چه هم‌پیمان نشده باشد، بنابر نظر پژوهشگران، تخیلات مخوف وی برای یادآوری صحنه‌های خونین دنباله‌دار شکنجه یکی از تاریک‌ترین زوایای تاریخ هنر بوده است.

ریبرا: هنر خشونت مخاطبان را به یک مسیر وحشتناک دعوت می‌کند. نمایشگاه با تفکری وحشت‌آور از شهادت بِرتولُمای مقدس، که زنده زنده پوست کنده شد و سپس به دلیل ایمان راسخش گردن زده شد، شروع می‌شود. همچنین تصاویر بسیاری از شکنجه پیامبر که از مجموعه‌های فلورانس، بارسلونا و نیویورک امانت گرفته شده در معرض دید گالری‌گردها گذاشته خواهد شد. در یک اثر نقاشی رنگ روغن (مربوط به سال ۱۶۲۸) ریبرا در لحظه پیش از شروع شکنجه نمایش داده شده است. گوشت فرد مقدس که به طرز وحشتناکی می‌درخشد هنوز جدانشده در مرکز اثر قرار دارد و در گوشه تصویر، تیغی توسط مأمور اجرای شکنجه که چهره‌اش در سایه قرار دارد، تیز می‌شود.

در مقابل، در اثر نقاشی دیگری مربوط به سال ۱۶۴۴ هنرمند به بربریت آشکار روی آورده است. در این اثر یک جلاد با نیشخند به آرامی پوست بازوی بِرتولُما را با همان رغبتی که یک گوشتخوار گوشت را می‌برد، می‌کند.

برای اینکه لایه‌های تخیلات ریبرا نشان داده شود، نمایش طوری به بخش‌های موضوعی تقسیم شده بود که بازدیدکنندگان بتوانند به دقت موفقیت‌های هنرمند را از یکدیگر تشخیص دهند. برای اثبات ادعای بزرگ نمایش در مورد اینکه هنرمند نقاش ناعادلانه به عنوان یک پژوهشگر در امور وحشیانه معروف شده، مجموعه‌ای از منابع مرتبط جمع‌آوری شده که دیدگاه خشونت هم‌عصر وی را تشریح می‌کند. در بخشی از نمایشگاه تحت عنوان «جرم و مجازات» پرونده‌های مکتوب جنایی قرار داده شده که تاریخچه‌ای از مجازات‌های وحشتناکی که محکومان به آن محکوم می‌شدند از تکه تکه شدن تا سوزانده شدن است و حاکی از روزگار سخت زمانه ریبراست.

مجموعه‌ای از صفحات گرافیکی از آثار چاپی Jacques Callot تحت عنوان نکبت و بدبختی جنگ که در پاریس در سال ۱۶۳۳ منتشر شد، نشان‌دهنده اعدام‌های دسته جمعی، قربانی در میان شعله‌های آتش، تأییدی بر فرهنگ خشنی است که تخیل ریبرا در آن شکل گرفته است.

نمایشی مربوط به اکتشافات «پوست و حواس پنج‌گانه» از طریق مجموعه‌ای از مطالعات پراکنده، اثبات می‌کند که ریبرا به عنوان یک طراح آناتومی انسان پریشان، مجذوب گوشت و ظرافت آن است. یکی از آثار پرمخاطب او طراحی قرمز رنگ وی در اوایل دهه ۱۶۲۰ تحت عنوان یک خفاش و دو گوش است. در این تصویر یک خفاش پوزخندزنان به تصویر کشیده شده است که در میان چنگال‌هایش به لاتین نوشته شده «فضیلت برای همیشه می‌درخشد» و در میان یک جفت گوش شناور جدا از بدن در حال حرکت است.

گرچه در کاتالوگ نمایش ذکر شده که خفاش نماد سنتی منطقه بومی هنرمند؛ والنسیاست (به نشانه خفاشی که روی کلاه‌خود جمیز اول پادشاه آراگون در نبرد برای پس گرفتن سرزمین خود از چنگ دشمن در قرن سیزدهم بود)، هیچ تفسیر مناسبی برای رمزگشایی از نمادهای مرموز این تصویر ارائه نشده است. شماتت ما جهت نفی هنر ظلمانی ریبرا راه به جایی نمی‌برد.

در نهایت در سال ۱۶۳۷، نمایش جذابیت هشداردهنده ظلم و ستمی که در زمانه ریبرا وجود داشت در شاهکار لرزان و کمرنگ کشیده شده وی؛ آپولو و مارسواس به تصویر کشیده شد. در این اثر در یک مقیاس به طرز نگران‌کننده‌ای بزرگ، با بازگشت به یکی از تم‌های مورد علاقه هنرمند، صحنه پوست کندن افراد زنده و زخمی؛ اعدام وحشتناک مارسواس به جرم باختن در برابر آپولو در یک رقابت موزیکال به تصویر کشیده می‌شود. ریبرا همدست فرومایه آپولو در شکنجه سادیستی مارسواس است.

هنرمند همانند یک مأمور بدبختی با هر ضربه قلم‌مو یک سمفونی بی‌صدا در مورد شیرینی وحشی‌گری را هدایت می‌کند. چشمان ما با تنفر شدید نظاره‌گر نت‌های ناموزونی که از بدن رنجور مارسواس، که ریبرا مانند یک هارمونی زوزه‌ در مقابل خداوندگار هنر و موسیقی گذاشته، جدا می‌شوند، هستند. همان طور که گوتیر اشاره کرده «تمام جزئیات» آمیخته با وحشت و انزجار «همراه با حق‌گویی وحشتناکی به تصویر درآمده است».

 

مترجم: آمنه صرامی

منبع : bbc

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *