از زمانی که فلیکس نادار روی صندلی گردان در مقابل دوربین نشست و با عکسبرداری پیاپی نمای ۳۶۰ درجهی بدن خود را ثبت کرد، صد و پنجاه سال میگذرد. نتیجهی تلاش خلاقانهی فلیکس نادار بیننده را بیاختیار به خنده وامیدارد؛ به خاطر حرص و زیادهروی طنزآلودی که در گرفتن و دیدن «تصویر من» در آن وجود دارد. این عکس آیینهی تمامنمای ذوق و هیجان کودکانهی انسانِ قرن نوزدهمی در برابر چیزی است که مدتها انتظارِ داشتنش را کشیده بود.
فلیکس نادار زندگی خارقالعادهای داشت: او نخستین عکس هوایی جهان را گرفت و در استودیوی او نخستین نمایشگاه امپرسیونیسم برگزار شد.
او اولین عکسهای سلبریتی ها را گفت.
شرححال نویس فلیکس نادار، آدام بگلی توضیح میدهد که: “چیزی که به او این اجازه را داد که در اولین روزهای ظهور فرهنگ سلبریتی با آن آشنا شود، این بود که او (…) عاشق افراد معروف بود و میخواست خودش هم فرد معروفی شود، او یک نارسیسیت (خود شیفته) بود ولی یک خودشیفته جذاب.” او کاریکاتوریست، مخترع، کارآفرین، بالونیست بود، اما بیش از همه عکاس بود. نادار یکی از این نامهایی است که وقتی در قرن نوزدهم در مورد پاریس می خوانید ، به وجود می آید اما معمولاً در حاشیه است. وقتی عکسی از لیست یا مانت ، مونه یا کوربت را می بینید ، همیشه به نظر می رسد که توسط نادار ساخته شده است. و این فقط تصاویر پرتره آنها نبود. او در ایجاد مشاغل بسیاری از هنرمندان نقش موثری داشت. به عنوان مثال ، استودیوی او بود که میزبان اولین نمایشگاه امپرسیونیست بود. او همچنین یک بادکنک بود و بزرگترین بادکنک جهان را ساخت و اداره کرد. وی در بعضی از زمانها این دو علاقه را به هم تبدیل کرد تا اولین کسی باشد که عکس هوایی گرفته است ، بسیار سخت تر از آنچه که به نظر می رسد. درست قبل از عکس گرفتن ، صفحات باید با مواد شیمیایی تهیه می شدند و معلوم شد که در سبد متحرک زیر بالون بسیار دشوار است. این یکی از آزمایشات اوست. او از زوایای مختلف یک عکس سلفی درست کرد.