یک صبح تابستانی در سال 2008 بود که کریستوفر مارینلو در خیابان 72 منهتن نیویورک منتظر بود که یک ماشین مرسدس نقاشی پیچیده شده از هنرمند معروف دانمارکی پل دلوو را در یک چمدان به او تحویل داد. این اثر 6 میلیون دلاری برای مدت 40 سال گم شده بود.
مارینلو یکی از معدود نفراتیست که آثار هنری برجسته دزدیده شده را پیگیری میکند و از این راه زندگی اش را میگذراند. او که در منطقه خاکستری بین مجموعه داران ثروتمند، بازرسان خصوصی و سارقان آثار با ارزش بالا کار میکرد، سه دهه را صرف کار در آثار از دست رفته افرادی مانند وارهول، پیکاسو و ون گوگ کرده است. در زمان تهیه گزارش، او میگوید بیش از نیم میلیارد دلار از آثار هنری را بازگردانده است.
روش پیگیری یک پرونده به شرح زیر است. یک اثر هنری دزدیده شده به عنوان مثال، یک پرنده اثر برادران مارتین، که از کتابخانهای در لندن سال 2005 دزدیده شد- سر از حراجیها و شبکههای اجتماعی در میآورد. سپس پرونده به دست مارینلو میرسد تا ابتدا تشخیص دهد اثر گمشده یا نه و گاهی اوقات هم موفق می شود آنها را پس بگیرد. او میگوید روند این کار به نظر ساده است.
آثار هنری دزدیده شده اغلب چند دست میچرخند و مالکان را در بی خبری نسبت به منشا آثار باقی میگذارند. این اتفاق برای اثر دلوو نیز افتاده بود. نقاشی در سال 1967 به اتمام رسید و توسط هنرمند فروخته میشود. در میان این انتقال است که اثر دزدیده شد. سال 2008 شخصی ناشناس با مارینلو تماس میگیرد که میخواهد اثر را برگرداند. اینکه چه اتفاقی برای این اثر در طول 40 سال افتاده کسی نمیداند، ولی محل کنونی آن مشخص است. اثر در دست یک سلبریتی بسیار مشهور بوده که با یک وکیل بسیار گران اسم خود را برای همیشه ناشناس باقی گذاشت.
عملیات دقیق بازپسگیری اثر دلوو یکی از غیرمعمولترین آنها بود. در روند کار مارینلو اما انتظار چنین اتفاقات غیرمنتظرهای را باید داشت. او میگوید «انبوهی از پیامها را در واتس اپ دریافت میکنم. بعضی اوقات از طرف خبرچینان که با آنها کار میکنم، اما در انبوهی از اطلاعات بدون استفاده باید بگردم. یکبار شخصی به من گفت مونالیزای در موزه جعلیست و من برای حرفم مدرک دارم. این مورد از اول مشخص بود که دیوانگیست.»
مارینلو، آمریکایی-ایتالیایی 58 ساله با ته لهجه بروکلینی، قبل از اینکه متوجه شود در هنر خیلی خوب نیست به مدرسه هنر رفت. سپس به عنوان یک وکیل آموزش دید و کارش را با مشاورههای حقوقی برای گالریداران، مجموعهداران و آرتدیلرها درباره آثار هنری مناقشه برانگیز شروع کرد. سپس بازپسگیری اثار به شغل تمام وقتش تبدیل شد. در سال 2013 شرکتش را در ونیز تاسیس کرد اما دفاترش در لندن است.
یکی از موارد عجیب که سال 2010 اتفاق افتاد، زمانی بود که یک گالری در تورنتو با او تماس گرفت. شخصی مجسمهای برنزی از هنری مور به ارزش 80 هزار دلار به این گالری پیشنهاد داد که 9 سال پیش دزدیده شده بود. زمانی که مارینلو با فروشنده تماس گرفت، خود را عضوی از مافیای ایتالیا در تورنتو معرفی کرد. مارینلو میگوید: در این گفتوگو اشاره کرد که شهروند ایتالیا نیز هست.
مارینلو توانست برای پس گرفتن این مجسمه مذاکره کند. او میگوید: نکته اصلی این است که اگر میخواهید چیزی را که به سرقت رفته بفروشید، شما کسی هستید که به مشکل خوردهاید نه من. آن خلافکار امکان داشت که برای قاچاق، برای داراییها یا هرچیز دیگری دستگیر شود. او بیشتر به من نیاز داشت تا من به او و این آن چیزی بود که برای متقاعد کردنش داشتم. او روشهای مختلفی برای پس گرفتن آثار به سرقت رفته دارد و زیاد از روشش صحبت نمیکند اما میگوید که هرگز پولی به سارقین پرداخت نمیکند. تمام کارهایش در چارچوب قانون است و خوب میداند اگر یک بار پول پرداخت کند آنها دوباره برای دریافت پول برای کارههای دیگر بر میگردند.
او اضافه میکند: در اغلب جرم های هنری کسی برای دستگیری وجود ندارد و به ندرت کسی به زندان میرود. تنها مسئله مهم پس گرفتن اثر است. هرچند گاهی مظنون از همکاری امتناع میکند و کار دشوار میشود. ما شبیه سگ شکاری به دنبالشان می رویم و رهایشان نمیکنیم. و این زمانیست که شروع به رفتار خصمانه میکنند، دقیقا زمانی که نگران زندانی شدن هستند. او میگوید که بارها تهدیدهای مستقیم از طرف کسانی که تحت تعقیب قرار داده دریافت میکند که باعث نگرانی بستگان مسنترش میشود.
به همین دلیل مارینلو آدرس خود را مخفی نگه میدارد. اما این را نیز میگوید که برعکس تصور دیگران که شغل پرهیجانیست بیشتر وقت خود را با گشتن در میان اسناد بیمه و صداهای ضبط شده قدیمی و سروکله زدن به مردم پشت تلفن میگذراند.
اگرچه دزدی اثر هنری معمولا مثل مواد مخدر عمل نمیکند. مثلا وقتی توالت طلای 4.8 میلیون پوندی مائوریتزیو کاتلان به نام آمریکا، از کاخ بانهایم آکسفورد در سال 2019 دزدیده شد، هنرمند از مجرمان با عنوان پرفورمرهای عالی تمجید کرد. مارینلو میگوید: مطمئن است که که آن اثر را به خاطر ارزش هنریاش ندزدیدهاند بلکه به خاطر ارزش مواد سازندهاش دزدیدند. که باعث میشود باور کنم که ارازل و اوباش معمولی بودند که فقط به اندازه کافی درباره نقشه آنجا برای برداشتنش اطلاع داشتند.
او ادامه میدهد: احمقانه ترین کاری که انجام دادم در آمستردام بود. با یک سارق سابق که اثر 100 میلیون دلاری از پیکاشو داشت ملاقات کردم. او در دهه 70 در آمریکا بسیار فعال بود و در زندان به یک فروشنده عمده مواد مخدر همکاری میکرد. ما تلاش میکردیم که با مذاکره اثر را برگردانیم. ملاقات ما در سال 2014 و نزدیک مراسم شکرگذاری بود برای همین تصمیم گرفتم خانواده ام و همین طور مادرزنم را با خودم ببرم تا آخر هفته خوبی کنار هم داشته باشیم.
در هتل اتاق ما و مادرزنم کنار هم بود. در همانجا با آن شخص قرار ملاقات گذاشتم. همان روز ملاقات مادرزنم برای صبحانه پایین آمد و گفت شخصی به نام هنری با اتاقم تماس گرفت و میخواست تو را ببیند. مشخص شد که بعد از تماس با هتل شماره اتاق مادرزنم را گفته بود. همین خطا و نگرانی دربارهاش باعث شد دیگر کار و تفریح را با هم قاطی نکنم.
برگردیم به خیابان 72 منهتن نیویورک. بعد از اینکه اثر دلوو را بسته بندی شده تحویل گرفت بلافاصله به دفتر کار یک مرمتکار حرفهای برد و متوجه شد که اثر آسیب دیده است. کسانی که آن اثر را نگهداری کردند آن را به درستی بسته بندی نکرده بودند.